شیکنک
لغتنامه دهخدا
شیکنک .[ ش َ ک َ ن َ ] (ق ) به معنی آهسته رفتن است . در قافیه و ردیف آن غزل که بنام حافظ شیرازی است آمده و چون از این لغت آگاه نیستند سنگنک می خوانند :
دوشینه من پنهان شدم در قصر جانان شیکنک
نرمک نهادم پای را رفتم در ایوان شیکنک .
در تون و طبس خراسان استعمال این لغت عام است . (انجمن آرا) (آنندراج ).
دوشینه من پنهان شدم در قصر جانان شیکنک
نرمک نهادم پای را رفتم در ایوان شیکنک .
در تون و طبس خراسان استعمال این لغت عام است . (انجمن آرا) (آنندراج ).