26 فرهنگ

ترجمه مقاله

شیط

لغت‌نامه دهخدا

شیط. [ ش َ ] (ع مص ) به معنی شیاطة است . (ناظم الاطباء). هلاک شدن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). هلاک گردیدن . (منتهی الارب ). هلاک شدن شتر. (آنندراج ). || سوخته شدن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ). رجوع به شیاطة شود. || جوشیدن . (المصادر زوزنی ). || سطبر گردیدن روغن و زیت به جوشانیدن یا سوخته قریب به فنا رسیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || آمیختن . || شتافتن . (تاج المصادربیهقی ) (دهار). شتافتن در کار. (منتهی الارب ). || قسمت کرده شدن شتر کشته قمار و نصیبی نماندن از آن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). || ریختن خون قاتل را بر خون مقتول . (منتهی الارب ). باطل شدن خون . (تاج المصادر بیهقی ). || رایگان رفتن خون کسی . (از منتهی الارب ). || سوختن دیگ و چسبیدن بر وی آنچه در وی است . (آنندراج ) (ناظم الاطباء).