شکوهمندی
لغتنامه دهخدا
شکوهمندی . [ ش ُ م َ ] (حامص مرکب ) دارای شکوه بودن . رجوع به شکوه شود. || لیاقت . (ناظم الاطباء). || وقار. جلال . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین ) :
گفت ای فلک شکوهمندی
بالاترت از فلک بلندی .
گفت ای فلک شکوهمندی
بالاترت از فلک بلندی .