شکاوند
لغتنامه دهخدا
شکاوند. [ ش َ وَ ] (اِخ ) شکاوندکوه ، نام کوهی است که آنرا اشکاوند نیز خوانند. (از فرهنگ جهانگیری ). نام کوهی . (ناظم الاطباء) :
نشیمن گرفت از شکاوندکوه
همی دارد از رنج گیتی ستوه .
به راه شکاوند چون باد تفت
شب قیرگون روی بنهاد و رفت .
نشیمن گرفت از شکاوندکوه
همی دارد از رنج گیتی ستوه .
به راه شکاوند چون باد تفت
شب قیرگون روی بنهاد و رفت .