شوا
لغتنامه دهخدا
شوا. [ ش ِ ] (از ع ، اِ) بمعنی بریان باشد مطلقاً اعم از گوسفند و مرغ و ماهی و غیره . (برهان ). بریان . (دهار). گوشت بریان :
مایده ٔ عقل است بی نان و شوا
نور عقل است ای پسر جان را غذا.
و رجوع به شواء شود.
مایده ٔ عقل است بی نان و شوا
نور عقل است ای پسر جان را غذا.
و رجوع به شواء شود.