شهشناس
لغتنامه دهخدا
شهشناس . [ ش َ ش ِ ] (نف مرکب ) مخفف شاه شناس . شاه شناسنده . شناسنده ٔ شاه :
دیده میباید که باشد شه شناس
تا شناسد شاه را در هر لباس .
|| (ن مف مرکب ) که شاه او را شناسد. رجوع به شاه شناس شود.
دیده میباید که باشد شه شناس
تا شناسد شاه را در هر لباس .
|| (ن مف مرکب ) که شاه او را شناسد. رجوع به شاه شناس شود.