شماس
لغتنامه دهخدا
شماس . [ ش ِ ] (ع مص ) توسنی کردن اسب . (ازاقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). پشت نادادن اسب . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (المصادر زوزنی ). توسنی اسب . (ناظم الاطباء) :
رای او از فلک نشاند حرور
حلم او از زمانه برد شماس .
رجوع به شموس شود. || پدید کردن دشمنی را برای کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || ابا و امتناع کردن . (از اقرب الموارد).
رای او از فلک نشاند حرور
حلم او از زمانه برد شماس .
رجوع به شموس شود. || پدید کردن دشمنی را برای کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || ابا و امتناع کردن . (از اقرب الموارد).