شخسار
لغتنامه دهخدا
شخسار. [ ش َ ] (اِ مرکب ) زمین سخت و محکمی را گویند که در دامن کوهها واقع است . (برهان قاطع) :
بکردار سریشمهای ماهی
همی برخاست از شخسارها گل .
|| مخفف شاخسار که جای بسیاری و انبوهی درختان باشد. (برهان ) :
جبرئیل کرمی سدره مقام و وطنت
همچو مرغان زمین بر سر شخسار مرو.
بکردار سریشمهای ماهی
همی برخاست از شخسارها گل .
|| مخفف شاخسار که جای بسیاری و انبوهی درختان باشد. (برهان ) :
جبرئیل کرمی سدره مقام و وطنت
همچو مرغان زمین بر سر شخسار مرو.