26 فرهنگ

شامگون

لغت‌نامه دهخدا

شامگون . (ص مرکب ) شام مانند. همچون شام تاریکی و تیرگی :
چه شدکه بادیه بربود رنگ خاقانی
که صبح فام شد از راه و شامگون آمد.

خاقانی .