شاخ بن
لغتنامه دهخدا
شاخ بن . [ ب ُ ] (اِ مرکب ) درخت . (فرهنگ نظام ). شاخ درخت :
ز باغ تو منزلگهی خواستن
می آوردن و مجلس آراستن
گلی چیدن از وی به هر شیوه ای
چشیدن ز هر شاخ بن میوه ای .
ز باغ تو منزلگهی خواستن
می آوردن و مجلس آراستن
گلی چیدن از وی به هر شیوه ای
چشیدن ز هر شاخ بن میوه ای .