سگ زن
لغتنامه دهخدا
سگ زن . [ س َ زَ ] (اِ مرکب )نوعی از تیر باشد که پیکان آن بغایت تیز و باریک باشد. تیر کوچکی است که آن را به عربی کثاب گویند. (رشیدی ). الکثاب . تیر سگ زن . (مهذب الاسماء) :
بس دوخته سگ زنت چو سوزن
در زهره جگر مبتران را.
ناوک اندازم و سگزن لیک خصمش چون سگ است
هرچه من بر وی زنم درحال سگ زن میشود.
ز بیم سگزن خیل تو در جهان فراخ
بکوهسار در آهو گزیده گوشه ٔ تنگ .
رجوع به سک زن شود.
بس دوخته سگ زنت چو سوزن
در زهره جگر مبتران را.
ناوک اندازم و سگزن لیک خصمش چون سگ است
هرچه من بر وی زنم درحال سگ زن میشود.
ز بیم سگزن خیل تو در جهان فراخ
بکوهسار در آهو گزیده گوشه ٔ تنگ .
رجوع به سک زن شود.