سپه آرا
لغتنامه دهخدا
سپه آرا. [ س ِ پ َه ْ ] (نف مرکب ) سپه آرای آراینده ٔ سپاه . فرمانده ِ سپه . سپهسالار که سبب فر و شکوه لشکر بود :
به تیغ آن سپه آرای نیست خواهد شد
هر آن کسی که نماید بدین ملک عصیان .
دوست میر مؤید پسر ناصر دین
عضد دولت یوسف سپه آرای عجم .
پیش هفتاد صف ّ بدعت ور
سپه آرای و مرد میدان است .
به تیغ آن سپه آرای نیست خواهد شد
هر آن کسی که نماید بدین ملک عصیان .
دوست میر مؤید پسر ناصر دین
عضد دولت یوسف سپه آرای عجم .
پیش هفتاد صف ّ بدعت ور
سپه آرای و مرد میدان است .