سپریدن
لغتنامه دهخدا
سپریدن . [ س ِ پ َ دَ ] (مص ) تمام کردن و به انجام رسانیدن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || لگدکوب کردن . پایمال کردن :
چو پیل آن چنان زخم پیکان بدید
همه لشکر خویش را بسپرید.
رجوع به سپردن و سپاردن شود.
چو پیل آن چنان زخم پیکان بدید
همه لشکر خویش را بسپرید.
رجوع به سپردن و سپاردن شود.