سپتاک
لغتنامه دهخدا
سپتاک . [ س ِ ] (اِ) سفیدآبی که زنان بر روی مالند و نقاشان و مصوران بدان کار کنند. (آنندراج ) (برهان ). سپیدآب . (رشیدی ). سپیده . سفیداج . (شرفنامه ). سپیتاک :
ز عکس خون عدو و بیاض دولت تو
برد رخ شفق و صبح سرخی و سپتاک .
رجوع به سپیتاک شود.
ز عکس خون عدو و بیاض دولت تو
برد رخ شفق و صبح سرخی و سپتاک .
رجوع به سپیتاک شود.