سنگ در آب افکندن
لغتنامه دهخدا
سنگ در آب افکندن . [ س َ دَ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در جائی تمکن کردن و جای خود گرفتن . (آنندراج ) :
گرم سنگ و آبی نهی در جواب
چو کوه افکنم سنگ خود را در آب .
|| پوشیدن . پنهان کردن . (غیاث ). کنایه از پوشیدن و پنهان کردن . (آنندراج ) :
سنگی در آب زندگی ما فکندعشق
ما را برون ز دایره ٔ ماه و سال کرد.
گرم سنگ و آبی نهی در جواب
چو کوه افکنم سنگ خود را در آب .
|| پوشیدن . پنهان کردن . (غیاث ). کنایه از پوشیدن و پنهان کردن . (آنندراج ) :
سنگی در آب زندگی ما فکندعشق
ما را برون ز دایره ٔ ماه و سال کرد.