سفیدجامگان
لغتنامه دهخدا
سفیدجامگان .[ س َ / س ِ م َ / م ِ ] (اِخ ) سپیدجامگان طرفداران حکیم بن واصل عطا را گویند : آن دهقان نامه ای کرد سوی جبرئیل و گفت یا امیر بیچاره شدم از بس غارت که بمیان ما اندر است از جور سفیدجامگان اگر امیر صواب بیند ما را سواران فرستند تا با عیالان بسمرقند آئیم . (ترجمه ٔ تاریخ طبری ). رجوع به سپیدجامگان شود.