سریجه
لغتنامه دهخدا
سریجه . [ س َ ج َ/ ج ِ ] (اِ) مرغ سقا بود. (انجمن آرا) :
به موضعی که رسیده است ذکر انصافت
سریجه باز شکار است و گور شیرافکن .
رجوع به سریچه و سریخه شود.
به موضعی که رسیده است ذکر انصافت
سریجه باز شکار است و گور شیرافکن .
رجوع به سریچه و سریخه شود.