سجده گه
لغتنامه دهخدا
سجده گه . [ س َ / س ِ دَ / دِ گ َه ْ ] (اِ مرکب ) سجده گاه :
شهی که بارگه اوست سجده گاه ملوک
همی برند بر آن سجده گه ملوک نماز.
مرا سجده گه بیت بنت العنب بس
که از بیت ام القری میگریزم .
پاک بینان را ز روی خوب دیدن منع نیست
سجده کایزد را بود گو سجده گه بتخانه باش .
رجوع به سجده گاه شود.
شهی که بارگه اوست سجده گاه ملوک
همی برند بر آن سجده گه ملوک نماز.
مرا سجده گه بیت بنت العنب بس
که از بیت ام القری میگریزم .
پاک بینان را ز روی خوب دیدن منع نیست
سجده کایزد را بود گو سجده گه بتخانه باش .
رجوع به سجده گاه شود.