ستاینده
لغتنامه دهخدا
ستاینده . [ س ِ ی َ دَ / دِ ] (نف ) مدح کننده و تعریف نماینده و مداح و ستایش کننده . (ناظم الاطباء). ستایشگر. (آنندراج ). حامد. (دهار). ثناگو :
منم بنده ٔ اهل بیت نبی
ستاینده ٔ خاک پای وصی .
همه پیش فرزند او بنده ایم
بزرگی ّ او را ستاینده ایم .
بحکم آشکارا بحکمت نهفت
ستاینده حیران از او وقت گفت .
گرچه بدین درگه پایندگان
روی نهادند ستایندگان .
منم بنده ٔ اهل بیت نبی
ستاینده ٔ خاک پای وصی .
همه پیش فرزند او بنده ایم
بزرگی ّ او را ستاینده ایم .
بحکم آشکارا بحکمت نهفت
ستاینده حیران از او وقت گفت .
گرچه بدین درگه پایندگان
روی نهادند ستایندگان .