ستایشگری
لغتنامه دهخدا
ستایشگری . [ س ِ ی ِ گ َ ] (حامص مرکب ) حمد و عبادت و دعا. (ناظم الاطباء). عمل ستایشگر :
چو آمد بنزدش زمین بوسه داد
ستایشگری را زبان برگشاد.
ای آنکه در ایام ستایشگری تو
صوفی شمرَد عیب نگهبانی دم را.
رجوع به ستایشگر شود.
چو آمد بنزدش زمین بوسه داد
ستایشگری را زبان برگشاد.
ای آنکه در ایام ستایشگری تو
صوفی شمرَد عیب نگهبانی دم را.
رجوع به ستایشگر شود.