ستایش کردن
لغتنامه دهخدا
ستایش کردن . [ س ِ ی ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مدح کردن . نیکویی گفتن . ستودن :
به پیش بزرگان ستایش کنیم
همه پیش یزدان نیایش کنیم .
به پیروزی ایدر نیایش کنیم
جهان آفرین را ستایش کنیم .
ستایش سخن خویشتن مکن سعدی
که زشت خوب نگردد بجامه ٔ رنگین .
به پیش بزرگان ستایش کنیم
همه پیش یزدان نیایش کنیم .
به پیروزی ایدر نیایش کنیم
جهان آفرین را ستایش کنیم .
ستایش سخن خویشتن مکن سعدی
که زشت خوب نگردد بجامه ٔ رنگین .