سبلت سست کردن
لغتنامه دهخدا
سبلت سست کردن .[ س ِ ل َ س ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) عجز و فروتنی کردن . (رشیدی ) (انجمن آرا) (مجموعه ٔ مترادفات ) :
بجام مردمان سبلت مکن سست
شراب لعل تو خونابه ٔ تست .
|| ضعیف و ناتوان کردن و کم زور کردن . (ناظم الاطباء).
بجام مردمان سبلت مکن سست
شراب لعل تو خونابه ٔ تست .
|| ضعیف و ناتوان کردن و کم زور کردن . (ناظم الاطباء).