سایل
لغتنامه دهخدا
سایل .[ ی ِ ] (ع ص ، اِ) خواهنده . (مهذب الاسماء). || پرسنده . ج ، سایلون . (مهذب الاسماء) :
کدام سایل ازین موهبت شود محروم
که همچو بحر محیط است بر جهان سایل .
|| روان شونده . جاری . || گدا. دریوزه گر. برای تمام معانی رجوع به سائل شود.
کدام سایل ازین موهبت شود محروم
که همچو بحر محیط است بر جهان سایل .
|| روان شونده . جاری . || گدا. دریوزه گر. برای تمام معانی رجوع به سائل شود.