زیربا
لغتنامه دهخدا
زیربا. (اِ مرکب ) طعامی است . (شرفنامه ٔ منیری ). نوعی از آش و طعامی است . (آنندراج ). نوعی از آش و طعام . (غیاث ). شوربا و نوعی از آش و زیره با. (ناظم الاطباء). زیرباج . (دهار). زیره با. زیرباج . آش زیره . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
نهاد از برش کاسه ٔ شیربا
چه نیکو بدی گر بدی زیربا.
گاوان را هریسه ساز و گوسپندان را زیربای مزعفر. (اسرار التوحید).
بره و مرغ و زیربای عراق
گرده ها و کلیچه ها و رقاق .
هنوز این زیربا در دیگ خام است
هنوز اسباب حلوا ناتمام است .
زیربایی به زعفران و شکر
ناربایی ز زیربا خوشتر.
رجوع به ماده ٔ بعد شود.
نهاد از برش کاسه ٔ شیربا
چه نیکو بدی گر بدی زیربا.
گاوان را هریسه ساز و گوسپندان را زیربای مزعفر. (اسرار التوحید).
بره و مرغ و زیربای عراق
گرده ها و کلیچه ها و رقاق .
هنوز این زیربا در دیگ خام است
هنوز اسباب حلوا ناتمام است .
زیربایی به زعفران و شکر
ناربایی ز زیربا خوشتر.
رجوع به ماده ٔ بعد شود.