زرادگاه
لغتنامه دهخدا
زرادگاه . [ زَرْ را ] (اِ مرکب ) زرادگه . جائی که زره سازند. (فرهنگ فارسی معین ). || زرادخانه . جایگاه ساز و برگ جنگ . سلاح خانه . محل نگهداری وسائل و مهمات جنگی :
تا دیدم آن دوات پراز کلک تیغ فعل
زرادگاه رستم دستان شناسمش .
رجوع به زراد و زرادخانه شود.
تا دیدم آن دوات پراز کلک تیغ فعل
زرادگاه رستم دستان شناسمش .
رجوع به زراد و زرادخانه شود.