زبونات
لغتنامه دهخدا
زبونات . [ زَب ْ بو ] (ع ص ) ج ِ زَبّونة :
بذبی الذم عن حسبی بمالی
و زبونات اشوس تیحان .
رجوع به لسان العرب ، اساس اللغه ٔ زمخشری ، ناظم الاطباء و متن اللغة و «زبونة» در این لغت نامه شود.
بذبی الذم عن حسبی بمالی
و زبونات اشوس تیحان .
رجوع به لسان العرب ، اساس اللغه ٔ زمخشری ، ناظم الاطباء و متن اللغة و «زبونة» در این لغت نامه شود.