زبا
لغتنامه دهخدا
زبا. [ زُ ] (ع اِ) پشته های بلند که سیل بدان نرسد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ) :
چه روی راه تردد قضی الامر فقم
چه کنی نقش تخیل بلغ السیل زباه .
رجوع به زبی شود.
چه روی راه تردد قضی الامر فقم
چه کنی نقش تخیل بلغ السیل زباه .
رجوع به زبی شود.