ریو خوردنلغتنامه دهخداریو خوردن . [ وْ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) فریب خوردن .(از مجموعه ٔ مترادفات ص 264) (آنندراج ) : نخورده ز مردانگی ریو نفس شده کشته در دست اودیو نفس .ملاطغرا (از آنندراج ).