رومیة
لغتنامه دهخدا
رومیة. [ می ی َ ] (اِخ ) رومیه . نام یکی از شهرهای مداین که ویران شده . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). رومیة المدائن . در فارسی رومیه گویند. (یادداشت مؤلف ). رومیه یا رومیه ٔ مدائن ، گویند آنرا اسکندر ذوالقرنین کرد به صورت انطاکیه . (ابن خلکان در ترجمه ٔ حال ابومسلم مروزی ). نام شهری که نوشیروان به نمونه ٔ انطاکیه بر ساحل دریای روم بنا کرده ، میان وی و قسطنطنیه یکسال راه است . (شرفنامه ٔ منیری ) (انجمن آرا) (از برهان ) :
قیصر رومی پیش تو درآید به سلام
قلعه ٔرومیه را پیش تو بگشاید در.
دو بدره زر بگرفتم به فتح نارائن
به فتح رومیه صد بدره گیرم و خرطال .
به روم اندرون بد شه نامجوی
که در رومیه بود آرام اوی .
این شهرها و بندها و پولها... او [ شاپور ]بنا کرده است ... رومیه ، انبار و آنرا فیروز شاپور گفتندی . (فارسنامه ٔ ابن بلخی ص 72). و شهری بر مثال آن [ انطاکیه ] در پهلوی مداین بنا کرد و مردم انطاکیه را که بیاورده بود در آن شهر نشاند و آنرا رومیه نام کرد. (فارسنامه ٔ ابن بلخی ص 94). و رجوع به رومیةالمدائن و رومگان شود. || مؤنث رومی . زن اهل روم . (از فرهنگ فارسی معین ). مؤنث رومی . گویند:جاریة رومیة. (ناظم الاطباء). || زبان لاطینی . و گاه رومیة گویند و از آن لغت یونانی اراده کنند. (یادداشت مؤلف ).
قیصر رومی پیش تو درآید به سلام
قلعه ٔرومیه را پیش تو بگشاید در.
دو بدره زر بگرفتم به فتح نارائن
به فتح رومیه صد بدره گیرم و خرطال .
به روم اندرون بد شه نامجوی
که در رومیه بود آرام اوی .
این شهرها و بندها و پولها... او [ شاپور ]بنا کرده است ... رومیه ، انبار و آنرا فیروز شاپور گفتندی . (فارسنامه ٔ ابن بلخی ص 72). و شهری بر مثال آن [ انطاکیه ] در پهلوی مداین بنا کرد و مردم انطاکیه را که بیاورده بود در آن شهر نشاند و آنرا رومیه نام کرد. (فارسنامه ٔ ابن بلخی ص 94). و رجوع به رومیةالمدائن و رومگان شود. || مؤنث رومی . زن اهل روم . (از فرهنگ فارسی معین ). مؤنث رومی . گویند:جاریة رومیة. (ناظم الاطباء). || زبان لاطینی . و گاه رومیة گویند و از آن لغت یونانی اراده کنند. (یادداشت مؤلف ).