روزافزای
لغتنامه دهخدا
روزافزای . [ اَ / زَف ْ ] (نف مرکب ) آنچه روز بروز افزونی یابد :
همه ترکستان بگرفت و بخانی بنشست
بشرف روزافزون شد بهنر روزافزای .
|| (اِ مرکب ) نام ماه چهارم از سال یزدگردی . (ناظم الاطباء). || نام روز چهارم از ماههای ملکی . (از فرهنگ نظام ).
همه ترکستان بگرفت و بخانی بنشست
بشرف روزافزون شد بهنر روزافزای .
|| (اِ مرکب ) نام ماه چهارم از سال یزدگردی . (ناظم الاطباء). || نام روز چهارم از ماههای ملکی . (از فرهنگ نظام ).