رنگ ساختن
لغتنامه دهخدا
رنگ ساختن . [ رَ ت َ ] (مص مرکب ) حیله و مکر بکار بردن . نیرنگ ساختن :
و گر به جنگ نیاز آیدش بجان کوشد
که گاه جستن از آنجا چگونه سازد رنگ .
چه فسون ساختند و باز چه رنگ
آسمان کبود و آب چو رنگ .
و گر به جنگ نیاز آیدش بجان کوشد
که گاه جستن از آنجا چگونه سازد رنگ .
چه فسون ساختند و باز چه رنگ
آسمان کبود و آب چو رنگ .