رخ افروختن
لغتنامه دهخدا
رخ افروختن . [ رُ اَ ت َ ] (مص مرکب ) به رنگ آوردن رخسار. برافروختن روی :
رخ چون آیت رحمت ز می افروخته ای
آتش ای گبر به قرآن زده ای به به به .
رجوع به رخ برافروختن شود.
رخ چون آیت رحمت ز می افروخته ای
آتش ای گبر به قرآن زده ای به به به .
رجوع به رخ برافروختن شود.