26 فرهنگ

ترجمه مقاله

رایغ

لغت‌نامه دهخدا

رایغ. [ ی ِ ] (ع ص ) اسم فاعل از ریشه ٔ «روغ ». رائغ. راه مایل و کژ. (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) (ازاقرب الموارد) (از منتهی الارب ). || کسی که در پنهانی گریزد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || محیل مانند روباه . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || کسی که برای صید روباه کمین کند. (ناظم الاطباء). || آنکه از راه عدول کند و با مکر و نیرنگ برود. (از اقرب الموارد).