راه پیما
لغتنامه دهخدا
راه پیما. [ پ َ / پ ِ ] (نف مرکب ) راه پیمای . مخفف راه پیماینده . مسافر. (ناظم الاطباء). رهرو :
پایکوبان میشود زآوازه ٔ طبل رحیل
خویش را پیش از سفر چون راه پیماجمع کرد.
و رجوع به راه پیمای شود.
پایکوبان میشود زآوازه ٔ طبل رحیل
خویش را پیش از سفر چون راه پیماجمع کرد.
و رجوع به راه پیمای شود.