ران فشردن
لغتنامه دهخدا
ران فشردن . [ ف َ / ف ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مخفف ران افشردن . کنایه از برانگیختن و تیز کردن اسب است :
شاه تمام حوصله با یک جهان شکوه
بر پیل مست گشته سوار و فشرده ران .
و رجوع به ران افشردن و ران فشاردن شود.
شاه تمام حوصله با یک جهان شکوه
بر پیل مست گشته سوار و فشرده ران .
و رجوع به ران افشردن و ران فشاردن شود.