دیرگیر
لغتنامه دهخدا
دیرگیر. (نف مرکب ) که دیر مؤاخذه کند. اغماض کننده :
در خطا دیرگیر و زودگذار
در عطا سخت مهر و سست مهار.
در وی آهسته رو که تیزهش است
دیرگیر است لیک زودکش است .
- امثال :
خدا دیرگیر است لیکن سخت گیر است .
در خطا دیرگیر و زودگذار
در عطا سخت مهر و سست مهار.
در وی آهسته رو که تیزهش است
دیرگیر است لیک زودکش است .
- امثال :
خدا دیرگیر است لیکن سخت گیر است .