دهقان نورد
لغتنامه دهخدا
دهقان نورد. [ دِ ن َ وَ ] (ن مف مرکب ، اِ مرکب ) دهقان نوردیده . که دهقان آن را درهم پیچیده باشد. || کتاب تاریخ . (ناظم الاطباء). کنایه است از تاریخ و دفتر حساب . (از آنندراج ) :
گزارنده ٔ گنج دهقان نورد
گزارندگان را چنین یاد کرد.
و رجوع به دهقان شود.
گزارنده ٔ گنج دهقان نورد
گزارندگان را چنین یاد کرد.
و رجوع به دهقان شود.