دندانقان
لغتنامه دهخدا
دندانقان . [ دَ دا ن َ ] (اِخ ) شهری است به نواحی مرو. (منتهی الارب ). شهرکیست [ به خراسان ] اندر حصاری ،مقدار پانصد گام درازی اوست اندر میان بیابان و بیرون از وی منزلگاه کاروان است . (حدود العالم ). شهرکیست در نواحی مرو شاهجان میان سرخس و مرو و فعلاً خراب است و جز یک رباط و یک مناره از آن باقی نمانده است .(از معجم البلدان ). شهری به ناحیه ٔ مرو شاهجان بوده است به فاصله ٔ ده فرسنگی جنوب غربی آن بر جاده ٔ بین مرو و سرخس کوچک ولی مستحکم ، و آنجا بین سلطان مسعودغزنوی با سلاجقه جنگی روی داد و مسعود مغلوب و منهزم شد (8 رمضان 431 هَ . ق .). بیهقی که خود این واقعه را به چشم دیده شرح آنرا در تاریخ مسعودی آورده است .طوایف غز آن را در 553 هَ . ق . تاراج کردند، یاقوت (قرن 7 هَ . ق .). ویرانه های آن را دیده است . (از دایرةالمعارف فارسی ) : چون به دندانقان هزیمت افتاد و ما را این حال پیش آمد خبر یافتم که حال این محمدآباد چنان شد که جفت واری زمین به یک من گندم می فروختند و کس نمی خرید. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 622).