دمسیجک
لغتنامه دهخدا
دمسیجک . [ دُ ج َ ] (اِ مرکب )دمسیجه . صعوه . گازرک . (یادداشت مؤلف ) :
گه چو دمسیجک از شاخ به شاخ
گاه چون شب پرک از تیم به تیم .
و رجوع به دمسیجه شود.
گه چو دمسیجک از شاخ به شاخ
گاه چون شب پرک از تیم به تیم .
و رجوع به دمسیجه شود.