دخمه ساختن
لغتنامه دهخدا
دخمه ساختن . [ دَ م َ / م ِ ت َ] (مص مرکب ) دخمه کردن . گورخانه ساختن :
خبر شد که سام نریمان بمرد
ورا دخمه سازد همی زال گرد.
یکی دخمه از بهر او ساختند
همه فرش دیبا در انداختند.
خبر شد که سام نریمان بمرد
ورا دخمه سازد همی زال گرد.
یکی دخمه از بهر او ساختند
همه فرش دیبا در انداختند.