دامدار
لغتنامه دهخدا
دامدار. (نف مرکب ) دارنده ٔ دام . خداوند دام . صاحب دام . (بهردو معنی آلت صید و حیوان اهلی ). || نگهبان دام . حافظ دام (بهر دو معنی تور و آلت صید، و حیوان اهلی ). || صیاد. شکارکننده بدام . دامیار :
جهان دامداریست نیرنگ ساز
هوای دلش چینه و دام آز.
چو گوری بودم اندر مرغزاران
ندیده دام و داس دام داران .
فراوان رنج بیند دام داری
بدشت و کوه تا گیرد شکاری .
دامداران را بدان و دورباش از دامشان
صیدنادانان شدن سوی خرد جز عار نیست .
جهان دامداریست نیرنگ ساز
هوای دلش چینه و دام آز.
چو گوری بودم اندر مرغزاران
ندیده دام و داس دام داران .
فراوان رنج بیند دام داری
بدشت و کوه تا گیرد شکاری .
دامداران را بدان و دورباش از دامشان
صیدنادانان شدن سوی خرد جز عار نیست .