دام و دد
لغتنامه دهخدا
دام و دد. [ م ُ دَ ] (ترکیب عطفی ) (ازدام + دد). به معنی حیوان اهلی و وحشی :
اگر بد کنی چون دد و دام ، تو
جدانیستی هم تو از دام و دد.
چو بر نسبتی راند انگشت خود
بخسبد بر آواز او دام و دد.
که داند که این دخمه ٔ دام و دد
چه تاریخها دارد از نیک و بد.
شیر مگر تلخ بدان گشت خود
کز پس مرگش نخورد دام و دد.
نیز رجوع به دام در معنی حیوان اهلی و شواهد ذیل لغت مذکور شود.
اگر بد کنی چون دد و دام ، تو
جدانیستی هم تو از دام و دد.
چو بر نسبتی راند انگشت خود
بخسبد بر آواز او دام و دد.
که داند که این دخمه ٔ دام و دد
چه تاریخها دارد از نیک و بد.
شیر مگر تلخ بدان گشت خود
کز پس مرگش نخورد دام و دد.
نیز رجوع به دام در معنی حیوان اهلی و شواهد ذیل لغت مذکور شود.