داغ ناکرده
لغتنامه دهخدا
داغ ناکرده . [ ک َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) مقابل داغ کرده . که آهن تفته بر اندام وی ننهاده باشند. که نشان داغ بر اندام وی پدید نیاورده باشند. بی داغ و نشان :
ریدکان خواب نادیده مصاف اندر مصاف
کرگان داغ ناکرده قطار اندر قطار.
ریدکان خواب نادیده مصاف اندر مصاف
کرگان داغ ناکرده قطار اندر قطار.