دا
لغتنامه دهخدا
دا. (اِ) رده ٔ دیوار. (غیاث ). پایه و اساس بنا. داو. دای . پی . بنیاد. اصل بنا :
پی دیوار ایمان بود کارش
از آن شد چاردا از چاریارش .
رجوع به داو و دای شود.
پی دیوار ایمان بود کارش
از آن شد چاردا از چاریارش .
رجوع به داو و دای شود.