خوی گرفتن
لغتنامه دهخدا
خوی گرفتن . [ خوَی ْ / خَی ْ / خِی ْ / خُی ْ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) عرق . (تاج المصادربیهقی ). عرق کردن :
سنبلش لرزد و گل خوی گیرد
آن خوی و لرزه ٔ بی تب چه خوش است .
سنبلش لرزد و گل خوی گیرد
آن خوی و لرزه ٔ بی تب چه خوش است .