خمکده
لغتنامه دهخدا
خمکده . [ خ ُ ک َ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) می خانه . شرابخانه . (ناظم الاطباء) (برهان قاطع) (از فرهنگ جهانگیری ) :
در خمکده زن نقب که در طاق فلک صبح
هم نقب زد و مرغ بر آن داد گوایی .
در خمکده زن نقب که در طاق فلک صبح
هم نقب زد و مرغ بر آن داد گوایی .