خمر خوردن
لغتنامه دهخدا
خمر خوردن . [ خ َخوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) خمر نوشیدن . (یادداشت بخط مؤلف ) : و اگر به خرابات رود از برای نماز کردن منسوب شود به خمر خوردن . (گلستان سعدی ).
بعمر خویش ندیدم من این چنین علوی
که خمر میخورد و کعبتین می بازد.
بعمر خویش ندیدم من این چنین علوی
که خمر میخورد و کعبتین می بازد.