خریدار شدن
لغتنامه دهخدا
خریدار شدن . [ خ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) میل بخرید چیزی کردن . موافق خرید چیزی شدن . || طالب شدن . موافق شدن . علاقه مند شدن . (یادداشت بخط مؤلف ) :
ز رومی سخنها چو بشنید فور
خریدار شد رزم او را به سور.
ز رومی سخنها چو بشنید فور
خریدار شد رزم او را به سور.