خرنبار کردن
لغتنامه دهخدا
خرنبار کردن . [ خ َ رَم ْ ک َ دَ ](مص مرکب ) بجوقی کسی را حمل کنند. (از اسدی ). بجماعت کسی را بردارند. (یادداشت بخط مؤلف ) :
یکی مواجر و بی شرم و ناخوشی که ترا
هزاربار خرنبار بیش کرده عسس .
یکی مواجر و بی شرم و ناخوشی که ترا
هزاربار خرنبار بیش کرده عسس .