خردپیشه
لغتنامه دهخدا
خردپیشه . [ خ ِ رَ ش َ / ش ِ ] (ص مرکب ) عاقل . خردمند. (از ناظم الاطباء). آنکه در کارها از راهنمایی های عقل پیروی کند :
بار این بند گران تا کی کشد
این خردپیشه روان ارجمند؟
ای خردپیشه حذر دار از جهان
گر بهوشی پند حجت کار بند.
راست خوهی هیچ خردپیشه را
نیست بدین منزلت و پایه ...َر.
بار این بند گران تا کی کشد
این خردپیشه روان ارجمند؟
ای خردپیشه حذر دار از جهان
گر بهوشی پند حجت کار بند.
راست خوهی هیچ خردپیشه را
نیست بدین منزلت و پایه ...َر.